جواب های این روزهای من
جواب های این روز های من به مامان. داستان ١: مامان داره گوشت چرخکرده رو بسته بندی می کنه برای داخل فريزر. من زود میرم جلو و میگم: من تومت تونم. (کمک کنم). مامان می گه نمی خواد کمک کنی برو بازیتو بکن. میگم: نه، من تو مت تونم. خلاصه به اجبار میگه باشه. بعد میگه پس شما کیسه فریزر رو نگه دار تا من گوشت رو بریزم توش. من میگم: نه من بلیزم توش. قاشق رو میده دستم و میگه: اما نباید روی زمین بریزه ها. من چون نمی تونم خوب این کار رو انجام بدم یه کم میریزه زمین. مامام میگه: بچه این کار تو نیست. کار مامانه. من هم با صدای بلند میگم: نه ه ه ه ، این تال منه. بعد سعی می کنم با دقت زياد که زمین نریزه، این کار رو انجام بدم. ت...