اردیبهشت 92
درخواست هر روز و هر ساعت اين روزهای بنده از بابا و مامان. بريم شُرشُره. اين تاب خيلی جالب بود. من که روش خوابيدم چشمام رو هم بسته بودم. بشقاب پرنده. چون بالا و پايين می شد، خيلی خوشم نيومد و زود پياده شدم. اينجا يک پارک ديگه است. يه روز خوب با هوای پاک. بعداً از روی عکسا فهميديم که چه قدر هوا تميز بوده. روزی ديگر. بوستانی ديگر. اينجا يه آقايي که با دخترش از پارک رد می شدند و بربری دستشون بود، به زور به من یه تیکه بربری دادند و من تو عکس دارم بربری می خورم. ١٦ ارديبهشت، بازديد از برج ميلاد که به دلايلی من بهش میگم آقا ميلاد. اين برج ششمين برج مخابراتی بلند در دنياست. جريان آقا م...