مرداد و ماه مبارک رمضان
و اما شرح ماوقع: خاله مامان و دختراش با مامان جون اینا هفته قبل از ماه مبارک اومدند خونمون و شب موندند. موقع صبحانه مامان شکر پاش رو سر سفره گذاشت. اگه گفتین توی شکر پاش چی پیدا شد؟ خاله جون اونو سرازیر کرد توی لیوان چای اش و به جای شکر از اون... بله لوبیا قرمز توی لیوانش ریخت. حالا کار کیه؟ نی نی جون. به این میگن یه پذیرایی ناب. از قبل آماده کرده بودم ولی پیش بینی نکرده بودم که نصیب خاله جون بشه.خیلی هم بد نشد. کم کمش کلی خندیدن روحیه اشون باز شد. این هم یک شب قبل از ماه مبارک که آقا عماد اينا که بابا و مامانش هم روزه بودند و مهمون ما بودند. ببینید ماشاء الله،چه طور خودم غذا می خورم. جريان يک روز با مامان وقتی از مهد برمیگردم...