گذر ایام در بهار 1391
دوستان عزیز سلام، این پست مروری دارد بر یکسری از کارهای جالبی که توی این چند وقت از شروع سال ١٣٩١ انجام دادم و تا کنون فرصت انتشارشون نبوده. إإإإ چيه؟ خوب گشنم شده، خودم میخوام برنج درست کنم. یه روز مامان رفته سرکارش، همون اول صبحی دیده که من براش یادگاری گذاشتم تو کیفش، برای همین کلی دلش برای من تنگ شده. توی فروردین من تونستم با فنجون به تنهایی چایی بخورم. اون موقع لباسمو خیس کردم ولی الان ديگه اینطور نيست... گرفتن نوک قاشق و با دست چپ غذا خوردن هم برای خودش میتونه جالب انگیزناک باشه. چون بابا و مامان که چپ دست نیستند. مامان تو خانوادشون هم چپ دست ندارند. از طرف بابا هم، فقط پسر عمویم مسع...