ماشین بازی
اين مدل پارک ماشين ها رو داشته باشيد. اشتباه نکنيد اين ماشين ها سالمند و اوراقی نيستند. از کمترين فضا بيشترين استفاده شده است. قابل توجه شهرداری های محترم که همش ميگن تعداد ماشين های توی شهر بيشتر از مساحت خيابونهاست.
اين هم يک مدل ديگر از پارک. کار نشد نداره.
بدون شرح اضافی: پارکينک با مدادرنگی
اشتباه نکنيد، اين مدل حرکت ماشين ها مال کشور ما نيست. عکس تزئينی است.
خودم از داخل اتاق کاميونم عکس انداختم. وضوح تصوير رو داشته باشيد. به اين ميگن عکس حرفه ای.
چند هفته ای هر جا می رفتيم خونه فاميل و همش مي گفتند تولد ثنا نزديکه و هی براش تولد می گرفتند و بعضی ها کادو بهش می دادند. آخرش هم روز ١٠ تير خونه ما مهمون بودند و اينجا ديگه واقعاً تولدش بود.
اين سازه رو خودم ساختم.
اين هم مدل گيلاس خوردن من. نوبره نه؟ بدون اينک چوب گيلاس کنده بشه.
اين هم مرحله پايانی رولت رنگينک مامان. ترفندی برای اينکه من خرما رو بخورم و خدا رو شکر موفق شد.
بدون شرح
من استيکر های جايزه مو هر جايي که دوست داشتم ميزدم. يه روز يه مهمونی به مامانم گفت چرا بهش نميگی اونا رو تو اتاق خودش بزنه؟
مامان هم يه روز ديگه منو مجبور کرد همشونو از تو پذيرايي و هر جای ديگه جمع کنم و توی اتاق خودم به ديوار بزنم.
اين هم کلاه يکسالگيم.
اين هم ياد ايام يک سالگی. بعد از مدتها برايم تازه و جالب بود. مزرعه موزيکال که عموم برام خريده بود.
تابم رو بردم خونه آقا جون اينا.
با آقا جون در حال درست کردن پازل.
اين هم بقيه پازل هام.
اين هم پازل چوبی ماهی که قالب داره.
اين هم کار خودمه. البته من خيلی وقته که رنگها رو میشناسم.
يک شب ما رو دعوت کردند به افطاری در باغ مهران. برای بابا و مامان خاطره تلخی شد که الان حسابی به اون می خندند. نمیگم که چکار کردم.