محمد صدرامحمد صدرا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

محمدصدرا پسر گل مامان و بابا

فتبارک الله

1391/9/28 13:59
نویسنده : پریا
774 بازدید
اشتراک گذاری

این هم عکس یگانه مهد کودک. (آخه ما یه يگانه ديگه هم داريم که دوست خانوادگی ماست و دو ماه از من بزرگتره). مامان مدتها بود میخواست که عکس همکلاسی های مهدم رو بگیره، ولی تا کنون موفق نشده. منتظر باشید بالاخره یک روز این کار انجام میشه، انشاء الله. البته فکر کنم عدم موفقیتش به خاطر مسئولین مهد باشه . چون مقررات سفت و سخت و جو خاصی دارند.

این عکس مربوط میشه به ساعت خروج بچه ها که مامان از من و یگانه انداخت. مامان اولش یگانه رو با تیپ جدید زمستونی نشناخت. بعد با تعجب به من گفت که إإإإإإ مامان این یگانه است. من شروع کردم به شکلک دراوردن برای یگانه و اداهای جور واجور درآوردن. یگانه هم تعجب کرده. مامان باید از این دوربین های سرعت بالا داشته باشه تا بتونه لحظه ها رو خوب شکار کنه.

 

این هم داستان آن روز که مامان کلید خونه رو توی خونه جا گذاشته بود و برای پشت در نموندن و شرکت در نماز جماعت و بهره گرفتن از برنامه عزاداری محرم به مسجد رفتیم تا بابا بیاد و ما را از بلاتکلیفی دربیاوره. به افتخاری بود که نصيب ما شد. اولش مامان برام یه ماشين خوشگل مدل جديد خريد. بعدش هم نماز مغرب رو طبق روال عادی تا آخر با جماعت خوندم .مامان کلی قربون صدقه ام رفت و من خوشحال شدم که مامان رو خوشحال کردم. جالب اينه به حرکات بقيه نگاه ميکردم و زمزمه هم ميکردم. فتبارک الله احسن الخالقين. برای نماز دوم ديگه با بچه های شلوغ توی مسجد شروع به بازی کردم.

عکس پايين هم که آدم رو ياد شعر معروف امام خمينی (ره) می اندازه.

در ميخانه گشائيد به رويم، شب و روز                   که من از مسجد و از مدرسه بيزار شدم.

هر وقت قراره من برم و جایی قایم بشم تا مامان منو پیدا کنه، من اینجا را انتخاب می کنم چون اصلاً دید نداره و خیلی هم مخفیه.

رسم جديد جوراب درآوردن به تقليد از بزرگترها. گذاشتن پا روی مبل فقط و فقط برای درآوردن جوراب. تازه آن هم از روی دسته مبل. یاد بگيريد.

من که خیلی به آشپزی علاقه مندم. شما چطور؟

این هم صیفی جات آشپزخانه مامان که تا یک هفته هر روز که به خانه برمی گشتیم، به زور اونارو درخواست می کردم و دونه دونه از مامان می پرسیدم : ای شيه؟ (اين چيه؟) مامان هم اسمشو می گفت و من بعدش تکرار می کردم. فيلم داره.

فِ فِ دمه ای(فلفل دلمه ای) - تُب شِفید (ترب سفید)- تُب گمز (ترب قرمز)- بادِجو (بادمجون)- اياز(پياز) و....

آشپزی کلاً حرفه اصلی من توی خونه است و خیلی غذاها رو بلدم درست کنم. چند روز پیش مامان کوفته برنجی درست می کرد. من هم برای اینکه کاری کرده باشم با چهار پایه خودمو رسوندم اون بالا و با دادن گردو به مامان برای گذاشتن توی کوفته کمک شایانی به ایشون کردم که قابل تقدیر و تحسین است.

علاقه مند به دیدن غذای توی قابلمه و هم زدن آن البته با اجازه مامان می باشم و برای اين کار اصرار زیاد می ورزم. شستن ظرفها رو دوست دارم. البته معلوم نیست که بزرگ شدم هم این اخلاقا رو داشته باشم. بعداً نگيد نگفتی ها!!!!!

کلاً تو همه کارهای مامان حسابی دخالت می کنم. گاهی کلی وقتشو میگیرم و حرصشو درمیارم.

اگه گفتید من اینجا چه کار می کنم؟

بعد از یکسال و اندی هنوز این کابینت از چشم من نیفتاده و حسابی برام رو بورسه.

آوردن انواع روغن در صف بازی.

تشکيل صف سبدهای آشپزخانه، بصورت يک در ميان، برای ايجاد هارمونی بيشتر در نگاه ببينده گرامی.

عکس پایین یه روز دیگه است. مراسم ریخت و پاش بنده، تا اطلاع ثانوی هر روز تکرا میشه.

جمع آوری کليه مکعب های مستطيل از داخل کابينت ها. مثل جعبه رشته، رنده آلمانی، ظرف پلاستيکی، ظرف کارد و چنگال و.... 

مامان از ترس خطرات، حسابی وسايل خطرناک و مواد غذایی رو محکم بسته بندی می کنه.

و اما بالاخره اين بالا رفتن از اوپن آشپزخانه که در بچه های خانواده مامان به شکل انرژی پتانسيل، در خونشون نهفته است، به ما هم رسيد. قبلاً بهتون گفتم که دختر خاله الينا با اين که از من کوچکتره ولی از خيلی وقت پيش اقدام به انجام اين حرفه فاميلی کرده بود و اکنون نوبت به من رسيده تا خودی نشون بدم .

ساخت خانه های مسکن مهر گذرا (غيرماندگار) به ریاست خودم. دسته بندی ها رو داشته باشيد.

اين هم من و الينا در بازگشت به نوزادی و ....

آهای تزئينات قشنگ، آهای ماهي های رنگارنگ، به فکر روزی باشيد که دستم بهتون ميرسه و...

اين هم اولين پازل تکه ای که بسيار مشغول کننده بود برايم. البته اشتباه نکنيد من هنوز اينقدر ماهر نشدم. الان تازه از سلفون بيرون کشيدم و هنوز داغونش نکردم.

خوردن سيب بعد از يک روز کاری، حسابی می چسبه. البته من خيلی سیب خور نیستم. وقتی اين سیب رو خوردم مامان کلی تعجب کرد برای همين عکس تهيه و توزيع شد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

گلنار
30 دی 91 9:17
خصوصی