نمایشگاه کیتکس
اولین نمایشگاه تخصصی محصولات کودک و نوجوان (کیتکس) در یافت آباد
چون من از این ماشین خیلی خوشم اومده بود و هنوز نمایشگاه هم خیلی شلوغ نشده بود، صاحبش به من اجازه داد تا سوارش بشم و کمی رانندگی کنم. خیلی به من خوش گذشت. هم فرمونشو می چرخوندم، هم خودم کل ماشینو تکون می دادم. فکر کنم آقاهه پشیمون شد که اجازه داده من سوار ماشین بشم.
آخرش هم با گریه از ماشین اومدم بیرون.
اینجا غرفه عمو پورنگ و امیر محمد است. چون ساعات اولیه شروع نمایشگاه بود تونستم با امیرمحمد عکس بندازم. اون دختره هم به زور اومد توی عکس ما، برای همین دوباره عکس انداختیم.
این عروسک بزرگه هم جلوی یکی از غرفه ها بود که بچه های دیگه باهاش عکس می انداختند. مامانم منو گذاشت کنارش تا ازم عکس بگیره، من هم پشت سر مامانم رفتم و این(عکس بالا) شد عکس ما.
ببخشید کیفیت عکسا خیلی پایینه. چون دوربینمونو با خودمون نبرده بودیم. اینجا یه غرفه اسباب بازی بود که یه گوشه اش پر از توپ بود. من هم توپ ها رو برمی داشتم و پرت می کردم بیرون از غرفه. یه خانمه که صاحب اونجا بود کلی از این کار من خوشش اومده بود، خودش هم بهم کمک می کرد تا توپ ها رو بندازم بیرون.... ( خانمه توپارو می داد دستم و می گفت بیا این هم هست، بندازش، آفرين ...) آخی، طفلی مامان توپ ها رو جمع می کرد و برمی گردوند به سبد توپها. ولی به من خیلی خوش گذشت. اونجا کلی خندیدم و شاد بودم.
این تخت های مدل ماشین هم خیلی مد شده. همه جا از این تختها بود، ولی من از اسباب بازی روی پاتختی بیشتر خوشم اومد، برای همین رفتم سراغ اون.